فقط خدا رو عشقه | |||||
always oppressed
let s go up to GOD I was captured by the Iraqi forces in 1365(1986).WE were transferred from basreh to Baghdad after three days in captivity. while we were being transferred, they bounded our eyes. They also tied our hands from behind with a rope. We were in the Iraqi intelligence center for five days and during days and during this time, they were torturing us in order to get the information they wanted. Right then and there they martyred one of our sepah brothers only because he was a pasdar and clergyman. this happened right before our eyes. After that they kept us in alrashid military base for ten days. There was a captive combatant there who was wounded badly on his leg. but contrary to all the pain he felt. his face was very calm. He always sat in a corner and praised god. One morning when we got up we found that the prison was filled of a pleasant scent. We looked at each other surprisingly. No one knew where the scent came from. After a few minutes of inquiring, we figured it out. The sound of cries from our fellow POW s filled the room. In an hour. The Iraqi officials entered for roll call, but they all stood in front of us with surprise instead. They too sensed this scent and they were astonished. They realized that this pleasant scent came from the wounded brother. He had attained martyrdom that night. We saw with our own eyes that an Iraqi agent cried when he saw this scene and own eyes that an Iraqi agent cried when he saw this scene and put his hands under that martyred brother s head and slowly said, “I swear on god, he is a martyr”, and he took that scent-filled martyr along with himself. later on, we realized that this Iraqi official was a Shiite. Book name: Lets go up to GOD [ دوشنبه 89/10/27 ] [ 2:39 صبح ] [ مهتاب مسیحا ]
[ نظرات () ]
چادر ملی یا حربه جدید فرهنگی ! همه می دانیم که در اسلام بهترین پوشش برای بانوان ، این مرواریدهای گرانبهای زندگی، که چون صدف انان را در بر می گیرد چادر است. البته با او صافی که در متون دینی وارد شده بر می اید که چادر باید بگونه ای باشد که بدن را به بهترین وجه بپوشاند. ان چه در این چند سطر می آید در پی آن است که پوشش هایی که امروزه آن را چادر (البته از نوع ملی و...)مینامند واقعآ چنین اوصافی دارند؟ با خانواده دراین مورد صحبت می کردم نظر ایشان این بود که بالاخره این پوشش ها فایده دارند، مانند کسانی که مانتویی هستند از این چادرها استفاده می کنند. امانظرنگارنده متفاوت است چراکه متأسفانه این پوشش ها ( که بیشتر شبیه مانتو است آن هم برای بعضی ها مانند لباس اندامی است ) به دنبال اهداف خاصی رواج پیدا می کنند و آن این که کم کم بانوان ما را نسبت به چادر (مورد تأیید اسلام ) بی توجه کنند یا به عبارتی بانوان چادری ما را که از چادر مذهبی استفاده می کنند،کم کم به پوشیدن مانتو عادت دهند چرا که این پوشش ها شباهتی به چادر مرسوم ندارند(بجزرنگ). وقتی که بانوان از این پوشش ها استفاده می کنند دیگر نیاز نیست زحمت بکشند و رو بگیرند چرا که مدل! این چادرها این گونه است. فردا هم می گویند (خوب مانتو هم که اینگونه است. آستین دارد،کلاه دارد،زیپ دارد،... پس چرا از چادر استفاده کنیم، از مانتو استفاده کنیم.) همان طور که بیان شد این فعالیت ها اهداف خاصی را دنبال می کند که هوشیاری برخی آقایان مسئول فرهنگی را می طلبد و این گونه نباشد که به نام نوآوری در پوشش بانوان، سعی وتلاش و هم وغم خود را ترویج این گونه لباس هایی بگذاریم که اسم چادر را یدک می کشند بدون این که به اهداف ونیات پشت پرده توجه کنیم! [ دوشنبه 89/10/27 ] [ 2:31 صبح ] [ مهتاب مسیحا ]
[ نظرات () ]
[ چهارشنبه 89/10/22 ] [ 11:41 عصر ] [ مهتاب مسیحا ]
[ نظرات () ]
|
|||||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |